حدیث ديــدار دوسـت

لَمّا أراداللّه‏ تَبارَكَ وَ تَعالى قَبضَ رُوحِ إبراهيمَ عليه‏السلام أهبَطَ إلَيهِ مَلَكَ المَوتِ فَقالَ: ألسَّلامُ عَلَيكَ يا إبراهيمُ. قالَ: وَ عَلَيكَ السَّلامُ يا مَلَكَ المَوتِ أداعٍ أم ناعٍ؟ قالَ: بَل داعٍ يا إبراهيمُ فَأجِبْ! قالَ إبراهيمُ: فَهَل رَأيتَ خَليلاً يُميتُ خَليلَهُ؟... فَقالَ اللّه‏ُ جَلَ‏جَلالُهُ: يا مَلَكَ المَوتِ إذهَبْ إلَيهِ وَ قُلْ لَهُ: هَلْ رَأيتَ حَبيباً يَكْرَهُ لِقاءَ حَبيبِهِ؟! إنَّ الحَبيبَ يُحِبُّ لِقاءَ حَبيبِهِ . وَ فى خَبَرٍ:... فَقالَ: يا مَلَكَ المَوتِ ألآنَ فَاقبِضْ. حديث

هنگامى كه خداى متعال خواست جان حضرت ابراهيم عليه‏السلامرا بستاند، ملك الموت را به سويش فرستاد. او آمد و گفت: درود بر تو اى ابراهيم. ابراهيم گفت: و درود بر تو اى ملك الموت، آيا براى دعوت آمده‏اى يا اينكه خبر مرگى آورده‏اى؟ گفت: براى دعوت حق آمده‏ام، پس اجابت كن. ابراهيم گفت: آيا ديده‏اى كه دوستى جان دوست خود را بگيرد؟! . . . پس خداى متعال فرمود: اى ملك الموت، نزد ابراهيم برو و به او بگو: آيا ديده‏اى كه دوستى، ديدار دوستش را خوش نداشته باشد؟! دوست شيفته ديدار دوست خود است. در خبرى آمده است : . . . پس ابراهيم گفت: اى ملك الموت هم اينك جانم را بستان.

منبع: ميزان الحكمه به نقل از أمالى صدوق، ص 164 ح 1
ليست چهل حديث ها چهل حدیث « گهرهای قدسی » ديــدار دوسـت
 
 
 
 
 
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انهار میباشد. www.anhar.ir
طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com