حدیث سخنى درباره آثار خدا دوستى

پيش‏تر گفتيم كه محبّت خداوند سبحان، رمز موفّقيت در زندگى، كيمياى خودسازى و سازندگى و راهِ رسيدن به همه آمال و آرزوهاست ، حديث همان‏گونه كه در دعاى عَرَفه آمده است:
ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ ومَا الَّذي فَقَدَ مَن وَجَدَكَ ؟ لَقَد خابَ مَن رَضِيَ دونَكَ بَدَلاً ؛ حديث
چه چيز يافت آن كه تو را گم كرد؟ و چه چيز گم كرد آن كه تو را يافت؟ بى‏گمان ، نوميد شد هركه به جز تو رضا داد!
اينك با عنايت به متون اين فصل و برخى آيات و احاديث مرتبط با آن در فصول گذشته ، برجسته‏ترين و جامع‏ترين آثار و بركات محبّت خدا را در دو اثر، مى‏توان خلاصه كرد :


الف ـ بالاترين درجات توحيد

عشق و محبّت به خداوند متعال از يك‏سو ـ چنان‏كه قبلاً در «درآمد» اين بخش
توضيح داديم ـ ريشه در معرفت شهودى دارد و از سوى ديگر ، مقدمه‏اى است براى وصول به شناخت بيشترِ صفات و كمالاتِ حضرت حق عز و جل .
از آن جا كه كمالات خداوند متعال ، بى‏نهايت است ، محبّت او نيرويى است كه همواره انسان را از بركات بالاترين درجات توحيد ، برخوردار مى‏سازد . به فرموده برخى از اهل معرفت :
اگر در توحيدْ مستغرق باشى ، هر لحظه از عنايت‏هاى خاصّ حق تعالى بهره‏مند مى‏شوى كه در لحظه قبل ، برخوردار نبوده‏اى و عنايت‏هاى حق ، هر دمْ تازگى خواهد داشت . حديث


ب ـ جانشينى خدا

فلسفه خلقت انسان ، جانشينى و خلافت خداست ، همان‏طور كه خداوند سبحان مى‏فرمايد :
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَـئكَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَةً» ؛ حديث
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت : من در زمين جانشينى خواهم گذاشت» .
خليفه خدا بايد بتواند كار او را انجام دهد و در اين باره گفته شده :
العُبودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ ؛ حديث
بندگى ، حقيقتى است كه خمير مايه آن ، ربوبيت است .
و در حديث قدسى آمده‏است :
عَبدي! أطِعنِي حَتّى أجعَلَكَ مِثلي ؛ حديث
بنده‏ام! پيروى‏ام كن تا تو را چون خود سازم .
و نيز روايت شده است :
إنَّ اللّه‏َ تَعالى يَقولُ في بَعضِ كُتُبِهِ : يَا ابنَ آدَمَ! أنَا حَىٌّ لا أموتُ . أطِعني فِيما أمَرتُكَ حَتّى أجعَلَكَ حَيّا لا تَموتَ . يَابنَ آدَمَ! أنَا أقُولُ لِلشَّيءِ : كُن ، فَيَكونُ ، أَطِعني فيما أمَرتُكَ أجعَلكَ تَقولُ لِلشَّيءِ : كُن ، فَيَكُونُ ؛ حديث
خداوند متعال در يكى از كتاب‏هاى آسمانى فرموده: «اى آدميزاد! من زنده ناميرا هستم . در آنچه فرمانت مى‏دهم ، پيروى‏ام كن تا تو را زنده جاودان سازم . اى آدميزاد! من به هر چيزى بگويم «باش» ، به وجود مى‏آيد . در آنچه دستورت مى‏دهم ، پيروى‏ام كن تا تو را به گونه‏اى قرار دهم كه به هر چيزى بگويى «باش» ، به وجود آيد.
آنچه مى‏تواند انسان را به مقام خلافت خدا برساند ، محبّت اوست . در اين باره ، يكى از اهل معرفت ، سخنى بدين مضمون دارد :
همان‏گونه كه وقتى آتش در آهن نفوذ كند ، آهن ، كار آتش را انجام مى‏دهد ، همچنين اگر محبّت خدا در دلى نفوذ كند ، آفريده مى‏تواند ـ به اذن خدا ـ كار خدايى انجام دهد . حديث
همان‏گونه كه در احاديث «قُرب نوافل» ـ كه شيعه و اهل سنّت ، آن را نقل كرده‏اند ـ آمده است ، انسان بر اثر «نوافل (مستحبّات)» كه زمينه‏هاى جلب محبّت خدا هستند ، گام به گام به او نزديك مى‏شود تا شايستگى پيدا مى‏كند و
مورد محبّت آفريدگار خود قرار مى‏گيرد . در اين هنگام ، علاقه خدا نسبت به بنده ، با او كارى مى‏كند كه خداوند عز و جل چشم ، گوش ، زبان ، دست ، پا و قلب او مى‏گردد . حديث به عبارت ديگر ، انسان در خدا ذوب مى‏شود و به مقام «فناء فى اللّه‏» مى‏رسد ، و در اين حال ، ديگر از خود ، اراده‏اى ندارد . چشمش آن را مى‏بيند كه خدا مى‏خواهد؛ زبانش آن را مى‏گويد كه او دوست دارد؛ همچنين ساير اعضا و جوارح او بر مبناى خواست خدا عمل مى‏كنند و مهم‏تر آن كه ذهن و خِردش آن‏گونه مى‏انديشد و درك مى‏كند كه خداوند متعال ، اراده فرموده است . حديث
انسان در اين موقعيت ، صبغه «خليفه خدا» را مى‏گيرد ؛ «مَثَل خدا» مى‏شود و آنچه بخواهد انجام دهد ، با درخواست از خدا و به اذن او امكان‏پذير است .


منبع: ر . ك : ص 531 (معناى دوستى خدا) .
فهرست دوستي در قرآن و حديث سخنى درباره آثار خدا دوستى حديث و آيات
 
 
 
 
 
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انهار میباشد. www.anhar.ir
طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com