حدیث 1867 ـ ويژگىهاى تقواپيشگان
نهج البلاغة : رُويَ أنّ صاحِبا لأميرِ المؤمنينَ عليه السلام يقالُ لَهُ هَمّامٌ كانَ رجُلاً عابِدا ، فقالَ لَهُ : يا أميرَ المؤمِنينَ ، صِفْ لِيَ المُتَّقينَ ، حتّى كأنّي أنظُرُ إلَيهِم ... فحَمِدَ اللّهَ وأثنى علَيهِ وصلّى علَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله ثُمّ قالَ عليه السلام : . . . فالمُتَّقونَ فيها هُم أهلُ الفَضائلِ : مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ ، ومَلبَسُهُمُ الاقتِصادُ ، ومَشيُهُمُ التَّواضُعُ ، غَضُّوا أبصارَهُم عَمّا حَرَّمَ اللّهُ علَيهِم ، ووَقَفوا أسماعَهُم علَى العِلمِ النّافِعِ لَهُم ، نُزِّلَت أنفُسُهُم مِنهُم في البَلاءِ كالّتي نُزِّلَت في الرَّخاءِ ، ولَولا الأجَلُ الّذي كَتَبَ اللّهُ علَيهم لَم تَستَقِرَّ أرواحُهُم في أجسادِهِم طَرفَةَ عَينٍ ؛ شَوقا إلَى الثَّوابِ ، وخَوفا مِن العِقابِ ... فمِن عَلامَةِ أحَدِهِم أ نَّكَ تَرى لَهُ قُوَّةً في دِينٍ ، وحَزما في لِينٍ ، وإيمانا في يَقينٍ ، وحِرصا في عِلمٍ ، وعِلما في حِلمٍ ، وقَصدا في غِنى ، وخُشوعا في عِبادَةٍ ، وتَجَمُّلاً في فاقَةٍ ، وصَبرا في شِدَّةٍ ، وطَلَبا في حَلالٍ ، ونَشاطا في هُدىً ، وتَحَرُّجا عَن طَمَعٍ . يَعمَلُ الأعمالَ الصّالِحَةَ وهُو على وَجَلٍ ، يُمسي وَهَمُّهُ الشُّكرُ ، ويُصبِحُ وَهَمُّهُ الذِّكرُ ، يَبِيتُ حَذِرا ، ويُصبِحُ فَرِحا ؛ حَذِرا لِما حُذِّرَ مِن الغَفلَةِ ، وفَرِحا بما أصابَ مِن الفَضلِ والرَّحمَةِ . إن اِستَصعَبَت علَيهِ نَفسُهُ فيما تَكرَهُ لَم يُعْطِها سُؤلَها فيما تُحِبُّ . قُرَّةُ عَينِهِ فِيما لا يَزولُ ، وزَهادَتُهُ فِيما لا يَبقى ، يَمزُجُ الحِلمَ بِالعِلمِ والقَولَ بِالعَمَلِ . تَراهُ قَريبا أمَلُهُ ، قَليلاً زَلَلُهُ ، خاشِعا قَلبُهُ ، قانِعَةً نَفسُهُ ، مَنزورا أكلُهُ ، سَهلاً أمرُهُ ، حَريزا دِينُهُ، مَيِّتَةً شَهوَتُهُ ، مَكظوما غَيظُهُ ، الخَيرُ مِنهُ مَأمولٌ ، والشَّرُّ مِنهُ مَأمونٌ . نهج البلاغة : روايت شده است كه يكى از ياراناميرمؤمنان عليه السلام به نام همّام، كه مردى عابد بود، به حضرت عرض كرد : اى امير مؤمنان! پرهيزگاران را چنان برايم وصف كن كه گويى [در برابرم ايستادهاند و ]آنان را مىبينم... پس امام عليه السلام حمد و ثناى الهى به جاى آورد و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد و آنگاه فرمود: ... بنابراين پرهيزگاراندر ايندنيا اهل فضايلاند: گفتارشانبا راستىو درستىتوأماست و پوشاكشان با ميانهروى و راه رفتنشان با تواضع. از چيزهايى كه خداوند بر آنان حرام كرده است، چشم پوشيدهاند و گوشهاى خود را وقف دانشى كردهاند كهبرايشانسودمند است.در بلا و گرفتارى همان گونهاند كه در خوشى و آسايش و اگر نبود مهلت و اجلى كه خداوند برايشان رقم زده است، از شوق به پاداش و ترس از كيفر، لحظهاى جانهايشان در پيكرهايشان قرار نمىگرفت. از نشانههاى يكى از آنان اين است كه در دين نيرومند است و نرمش و ملايمت را با قاطعيت در آميخته است. ايمانى توأم با يقين دارد، به علم و معرفت حريص است، علم را با بردبارى توأم كرده است، در زمان توانگرى مقتصد است، در عبادت خشوع دارد، در تنگدستى آراسته و با عزّت نفْس است، در سختىها شكيباست، در طلبِ حلال است، در پيمودن راه راست بانشاط است و از طمع و حرص به دور مىباشد، در حالى كه اعمال نيك انجام مىدهد ترسان و نگران است، روز را با اهتمام به شكر [حق ]به شب مىرساند، و شب را در حالى به صبح مىرساند كه همّ و غمش ياد خداست، شب را با ترس و حذر مىگذراند و روز را با شادى و خوشحالى ؛ ترس و حذر از غفلتى كه از آن برحذر داشته شده است و شادى و خوشحالى به خاطر فضل و رحمتى كه به او رسيده است. اگر نفْسش در آنچه وى دوست ندارد سركشى و نافرمانى كند، او نيز شهوتهاى نفْس خود را بر آورده نمىسازد، شادى و دلخوشى او به چيزى است كه زوال نمىپذيرد (آخرت) و بىرغبتى او به چيزى است كه باقى و پايدار نمىماند (دنيا) بردبارى را با دانش و گفتار را با كردار آميخته است. او را مىبينى كه آرزويش كوتاه و لغزشش اندك و دلش خاشع و نَفْسش قانع و خوراكش كم و كارش آسان و دينش محفوظ و شهوتش مرده و خشمش فروخورده است، به خيرش اميد مىرود و شرّش به كسى نمىرسد. منبع: نهج البلاغة : الخطبة 193 .
فهرست منتخب میزان الحکمه 1867 ـ ويژگىهاى تقواپيشگان حديث و آيات
|