حدیث اجازه بازى دادن به كودك
المناقب لابن شهر آشوب عن الليث بن سعد : أنَّ النَّبِيَ صلی الله علیه و آلهكانَ يُصَلّي يَوما في فِئَةٍ وَالحُسَينُ علیه السلام صَغِيرٌ بِالقُربِ مِنهُ، وكانَ النَّبِيُ إذا سَجَدَ جاءَ الحُسَينُ علیه السلامفَرَكِبَ ظَهرَهُ ثُمَّ حَرَّكَ رِجلَيهِ، وقالَ : حِل حِل . وإذا أرادَ رَسولُ اللّهِ أن يَرفَعَ رَأسَهُ أخَذَهُ فَوَضَعَهُ إلى جانِبِهِ، فَإذا سَجَدَ عادَ عَلى ظَهرِهِ، وقالَ : حِل حِل، فَلَم يَزَل يَفعَلُ ذلِكَ حَتّى فَرَغَ النَّبِيُ مِن صَلاتِهِ. فَقالَ يَهودِيٌ : يا مُحَمَّدُ، إنَّكُم لَتَفعَلونَ بِالصِّبيانِ شَيئا ما نَفعَلُهُ نَحنُ! فَقالَ النَّبِيُ صلی الله علیه و آله : أما لَو كُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّهِ وبِرَسولِهِ لَرَحِمتُمُ الصِّبيانَ. قالَ : فَإنِّي اُؤمِنُ بِاللّهِ وبِرَسُولِهِ. فَأَسلَمَ لَمَّا رَأى كَرَمَهُ مِن عِظَمِ قَدرِهِ. المناقب ، ابن شهرآشوب ـ به نقل از ليث بن سعد ـ : روزى پيامبر صلی الله علیه و آله با گروهى نماز مىخواند و حسين علیه السلام كه خردسال بود ، در كنار ايشان قرار داشت . هرگاه پيامبر خدا به سجده مىرفت ، حسين علیه السلاممىآمد و بر دوش ايشان ، سوار مىشد . سپس ، پاهايش را تكان مىداد و مىگفت : هِىْ ، هِىْ! وقتى پيامبر خدا مىخواست سر بردارد ، او را مىگرفت و كنار خود مىگذاشت . وقتى [دوباره ]سجده مىرفت ، بر پشت پيامبر صلی الله علیه و آلهبرمىگشت و مىگفت : هِىْ ، هِىْ! اين كار را همچنان ادامه داد تا اين كه پيامبر خدا ، از نماز فارغ شد . در اين هنگام ، يك نفر يهودى گفت : اى محمّد! شما با فرزندان خود به گونهاى عمل مىكنيد كه ما نمىكنيم . پيامبر صلی الله علیه و آلهفرمود : «بدان ، اگر به خدا و پيامبرش ايمان مىآورديد ، حتما با كودكان ، مهربان مىشديد» . گفت : من به خدا و پيامبر او ايمان مىآورم . او مسلمان شد ، چون با همه عظمت مقامش كرامت ايشان را مشاهده كرد . منبع: المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 71، شرح الأخبار : ج 3 ص 86 ح 1013، بحار الأنوار : ج 43 ص 296 ح 57 .
فهرست حکمتنامه کودک اجازه بازى دادن به كودك حديث و آيات
|