حدیث اهتمام به پرسشگرى
مسند ابن حنبل عن أبياُمامة : إنَّ فَتىً شابّا أتَى النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : يا رَسولَاللّهِ ، ائذِن لي بِالزِّنا ! فَأَقبَلَ القَومُ عَلَيهِ فَزَجَروهُ وقالوا : مَه مَه . فَقالَ : «اُدنُه» فَدَنا مِنهُ قَريبا ، قالَ : فَجَلَسَ ، قالَ : «أتُحِبُّهُ لاُِمِّكَ»؟ قالَ : لا وَاللّهِ جَعَلَنِي اللّهُ فِداكَ ! قالَ : «ولاَ النّاسُ يُحِبّونَهُ لاُِمَّهاتِهِم» قالَ : «أفَتُحِبُّهُ لاِبنَتِكَ؟». قالَ : لا وَاللّهِ يا رَسولَاللّهِ ، جَعَلَنِي اللّهُ فِداكَ ! قالَ : «ولاَ النّاسُ يُحِبُّونَهُ لِبَناتِهِم» قالَ : «أفَتُحِبُّهُ لاَُختِكَ» قالَ : لا وَاللّهِ جَعَلَنِي اللّهُ فِداكَ ! قالَ : «ولاَ النّاسُ يُحِبّونَهُ لأَِخَواتِهِم» قالَ : «أفَتُحِبُّهُ لِعَمَّتِكَ؟». قالَ : لا وَاللّهِ جَعَلَنِي اللّهُ فِداكَ ! قالَ : «ولاَ النّاسُ يُحِبّونَهُ لِعَمّاتِهِم» قال : «أفَتُحِبُّهُ لِخالَتِكَ؟». قالَ : لا وَاللّهِ جَعَلَنِي اللّهُ فِداكَ ! قالَ : «ولاَالنّاسُ يُحِبّونَهُ لِخالاتِهِم» قالَ : فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَيهِ وقالَ : «اللّهُمَّ اغفِر ذَنبَهُ ، وطَهِّر قَلبَهُ ، وَحَصِّن فَرجَهُ» فَلَم يَكُن بَعدَ ذلِكَ ، الفَتى يَلتَفِتُ إلى شَيءٍ. مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو اُمامه ـ : جوانى نزد پيامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! اجازه بده زنا كنم! مردم به سويش هجوم آوردند و آزارش دادند و گفتند : ساكت شو! پيامبر خدا فرمود : «او را نزديك بياوريد» . جوان به پيامبر صلی الله علیه و آله نزديك شد و نشست . پيامبر صلی الله علیه و آله پرسيد : «آيا اين عمل را براى مادرت مىپسندى؟» . گفت : نه به خدا ، جانم فدايت! فرمود : «مردم هم اين عمل را براى مادران خود نمىپسندند» . [سپس] فرمود : «آيا اين عمل را براى دخترت مىپسندى؟» . جوان گفت : نه به خدا ، اى پيامبر خدا ، جانم فدايت! فرمود : «مردم هم اين عمل را براى دختران خود نمىپسندند» . [سپس] فرمود : «آيا اين عمل را براى خواهرت مىپسندى؟» . گفت : نه به خدا ، جانم فدايت! فرمود : «مردم هم اين عمل را براى خواهران خود نمىپسندند . [آن گاه] فرمود : «آيا اين عمل را براى عمّهات مىپسندى؟» . گفت : نه به خدا ، جانم فدايت! فرمود : «مردم هم آن را براى عمّههاى خود ، روا نمىدارند» . [سپس] فرمود : «آيا اين عمل را براى خالهات مىپسندى؟» . گفت : نه به خدا ، جانم فدايت! فرمود : «مردم هم آن را براى خالههاى خود نمىپسندند» . [سپس] پيامبر خدا ، دست خويش بر آن جوان نهاد و گفت : «بار خدايا! گناهش را ببخش و دلش را پاكيزه گردان و به وى پاكْدامنى ده!» . آن جوان ، از آن پس ، هرگز سراغ كار [خلاف] را نگرفت . منبع: مسند ابن حنبل : ج 8 ص 285 ح 22274.
فهرست حکمتنامه جوان اهتمام به پرسشگرى حديث و آيات
|