حدیث شوخى

بحار الأنوار : رَأى نُعَيمانُ مَعَ أعرابِيٍ عُكَّةَ عَسَلٍ ، فَاشتَراها مِنهُ ، وجاءَ بِها إلى بَيتِ عائِشَةَ في يَومِها ، وقالَ : خُذوها ، فَتَوَهَّمَ النَّبِيُ صلی الله علیه و آله أنَّهُ أهداها لَهُ ، وَمرَّ نُعَيمانُ وَالأَعرابِيُ عَلَى البابِ ، فَلَمّا طالَ قُعودُهُ .
قالَ : يا هؤُلاءِ ، رُدُّوها عَلَيَ إن لَم تَحضُر قيمَتُها ، فَعَلِمَ رَسولُ اللّه‏ِ صلی الله علیه و آلهالقِصَّةَ فَوَزَنَ لَهُ الثَّمَنَ .
وقالَ لِنُعَيمانَ : ما حَمَلَكَ عَلى ما فَعَلتَ؟
فَقالَ : رَأيتُ رَسولَ اللّه‏ِ صلی الله علیه و آلهيُحِبُّ العَسَلَ ، وَرأَيتُ الأَعرابِيَ مَعَهُ العُكَّةُ ، فَضَحِكَ رَسولُ‏اللّه‏ِ صلی الله علیه و آله ولَم يُظهِر لَهُ نُكرا. حديث

بحار الأنوار : نُعَيمان ، مردى باديه نشين را با خيك عسل ديد . آن را از او خريد و در روزى كه پيامبر صلی الله علیه و آله در خانه عايشه بود ، به نزد او آورد و به عايشه گفت : خيك عسل را بگير .
پيامبر صلی الله علیه و آله گمان بُرد آن را هديه آورده است .
مرد باديه‏نشين نيز با نُعيمان بر درِ خانه آمد و وقتى ديد نُعيمان نشست و برنگشت ، صدا زد : اگر بهايش را نمى‏دهيد ، خيك عسل را برگردانيد .
پيامبر خدا ، داستان را دانست و قيمت [آن را] را به وى داد و به نُعيمان فرمود : «چه باعث شد چنين كارى بكنى؟» .
گفت: ديدم پيامبر خدا، عسل دوست دارد و باديه نشين هم خيك عسل دارد.
پيامبر خدا ، خنديد و اظهار ناراحتى نكرد .

منبع: بحار الأنوار : ج 16 ص 296 ح 1 .
فهرست حکمت‏نامه جوان شوخى حديث و آيات
 
 
 
 
 
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انهار میباشد. www.anhar.ir
طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com