امام عـلى عليهالسلام فرمود: اسراف، عامل تنگدستى است.
هميشه «نداشتن»، فقر نيست،
گاهى بد استفاده كردن از «داشتهها» و بد عمل كردن «دارايان» نيز به فقر و تنگدستى مىانجامد.
«اسراف»، يكى از همين «بدعمل كردنها» در رابطه با مال است.
اگر قناعت، سرمايهاى پايانناپذير است،
اگر «تقدير» و برنامهريزى، نشانه خردمـندى و توازن در معيشت اسـت، ولخرجىهاى بىحساب و اسراف در هـزينه نيز «سرمايه» را مىخورد و افراد متمـكن را خاكنشين مىسازد.
وقتى در مصرف ميوه و نان، اسرافكارى شود، گرانى و كميابى در پى آن است.
ولخرجى بيهوده تنها به خوراك هم مربوط نيست، در لباس و كفش و دكور خانه و وسيله سوارى و تشريفات مهمانى و تجملات عروسى و وسايل خانه و سوخت و لوازم مصرفى روزانه و... وقتى بيش از حد نياز و لزوم، تهيه يا مصرف شود، آن كاستيها و خلأها به صورت «فقر» و كمبود جلوه مىكنند.
اگر اسراف، فقرآور است، قناعت هم فقرزداست:
«قناعت، توانگر كند مرد را…»