امام عـلى عليهالسلام فرمود: وسايل عبرت گرفتن چه بسيارند، اما عبرت گرفتن چه اندك است!
شكستهايى كه براى عدهاى پيش مىآيند، مىتوانند براى ديگران درس پيروزى داشته باشند.
ناكامىهاى برخى برنامهها، مىتوانند «برنامهريزان» را به تغيير شيوه وادارند، تا در كارها موفق شوند و به «اهداف» برسند.
مرگ و ميرهاى هر روزه، مىتوانند براى ما «مايه بيدارى» و «سرمايه تنبّه» شوند.
ديدن صحنههاى تصادف، به رانندگان درس احتياط مىدهد و فرجام شوم معتادان براى اهل هوس، «آيينه عبرت» است و رسوايى اهل معصيت، براى ديگران يك موعظه است.
همه اينها درست، ولى وقتى كه «چشم عبرتبين» باز و تصميم بر «پند آموختن» در كار باشد!
دوروبر خود ما و همين عمر اندكمان، كلى «عبرت» براى ما ارائه مىدهد. ولى آنجا كه «ديده عبرتبين» را بسته باشيم و خود را به آن كوچه بزنيم، از اين همه عبرتها چه اعتبار؟
دواى دردها موجود است، اما اگر از آنها استفاده نكنيم، درمانى هم در كار نيست.
رانندگى در جادهاى هم كه پر از «علايم رانندگى» و تابلوهاى هشدار دهنـده است، اگر راننـده نخواهد به آنها توجه كند همان خـطرها را دارد.
مايه عبرت فراوان است، ولى آنچه كم داريم، «پندآموزى» و «عبرت گرفتن» است.