حدیث لذيذترين و خبيثترين عضو حيوان
المصنف لابن أبي شيبة عن خالد بن ثابت الرِّبعيّ :إنَّ لُقمانَ كانَ عَبدا حَبَشِيّانَجّارا ، وأنَّ سَيِّدَهُ قالَ لَهُ : اِذبَح لي شاةً . قالَ : فَذَبَحَ لَهُ شاةً . فَقالَ : ائتِني بِأَطيَبِها مُضغَتَينِ ، فَأَتاهُ بِاللِّسانِ وَالقَلبِ . قالَ : فَقالَ : ما كانَ فيها شَيءٌ أطيَبَ مِن هذَينِ ؟ قالَ : لا ، فَسَكَتَ عَنهُ ما سَكَتَ . ثُمَّ قالَ : اِذبَح لي شاةً ، فَذَبَحَ لَهُ شاةً ، قالَ : ألقِ أخبَثَها مُضغَتَينِ ، فَأَلقَى اللِّسانَ وَالقَلبَ ، فَقالَ لَهُ : قُلتُ لَكَ ائتِني بِأَطيَبِها ، فَأَتَيتَني بِاللِّسانِ وَالقَلبِ ، ثُمَّ قُلتُ لَكَ : ألقِ أخبَثَها مُضغَتَينِ ، فَأَلقَيتَ اللِّسانَ وَالقَلبَ ! قالَ : لَيسَ شَيءٌ أطيَبَ مِنهُما إذا طابا ، ولا أخبَثَ مِنهُما إذا خَبُثا . المصنّف ، ابن ابى شيبه ـ به نقل از خالد بن ثابت رِبعى ـ : لقمان ، بردهاى حبشى و نجّار بود . مولايش بدو گفت: گوسفندى را برايم سر ببر . گوسفندى را برايش سر بريد. آن گاه ، گفت: لذيذترين دو عضو آن را برايم بياور! لقمان ، زبان و دل آن را برايش آورد. مولا گفت: آيا در آن ، چيزى لذيذتر از اين دو هست؟ لقمان گفت: «نه» . آن گاه ، ساكت شد . بار ديگر ، مولا گفت: گوسفندى را برايم سر ببر . لقمان ، گوسفندى برايش سر بريد. گفت: خبيثترين دو عضو آن را دور بيندازد . لقمان ، زبان و دل را دور انداخت. مولايش گفت: به تو گفتم : لذيذترينِ آن را برايم بياور، تو زبان و دل را آوردى . سپس گفتم: خبيثترينِ آن را دور بينداز، باز تو زبان و دل را دور انداختى! لقمان گفت : «هيچ چيزى لذيذتر از آن دو نيست ؛ هنگامى كه سالم باشند، و هيچ چيزى خبيثتر از آن دو نيست ؛ هنگامى كه فاسد باشند» . منبع: المصنف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 122 ح 4 ، البداية والنهاية : ج 2 ص 127 .
فهرست حكمت نامه لقمان لذيذترين و خبيثترين عضو حيوان حديث و آيات
|