حدیث فصل دهم: حكمتهاى جامع
عنه عليه السلام ـ في تَفسيرِ قَولِهِ تعالى : «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَـنُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَـبُنَىَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُـلْمٌ عَظِيمٌ » ـ : فَوَعَظَ لُقمانُ لاِبنِهِ بِآثارٍ حَتّى تَفَطَّرَ وَانشَقَّ . وكانَ فيما وَعَظَهُ بِهِ ... أن قالَ : يا بُنَيَّ ، إنَّكَ مُنذُ سَقَطتَ إلَى الدُّنيَا استَدبَرتَ وَاستَقبَلتَ الآخِرَةَ ، فَدارٌ أنتَ إلَيها تَسيرُ أقرَبُ إلَيكَ مِن دارٍ أنتَ مِنها مُتَباعِدٌ . يا بُنَيَّ ، جالِسِ العُلَماءَ وزاحِمهُم بِرُكبَتَيكَ ، لا تُجادِلهُم فَيَمنَعوكَ ، وخُذ مِنَ الدُّنيا بَلاغاً ، ولا تَرفُضها فَتَكونَ عِيالاً عَلَى النّاسِ ، ولا تَدخُل فيها دُخولاً يَضُرُّ بِآخِرَتِكَ ، وصُم صَوما يَقطَعُ شَهوَتَكَ ، ولا تَصُم صَوما يَمنَعُكَ مِنَ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنَ الصِّيامِ . يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد هَلَكَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ ، فَاجعَل سَفينَتَكَ فيهَا الإِيمانَ ، وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَكُّلَ ، وَاجعَل زادَكَ فيها تَقوَى اللّهِ ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَةِ اللّهِ ، وإن هَلَكتَ فَبِذُنوبِكَ . يا بُنَيَّ ، إن تَأَدَّبتَ صَغيرا انتَفَعتَ بِهِ كَبيراً ، ومَن عَنى بِالأَدَبِ اهتَمَّ بِهِ ، ومَنِ اهتَمَّ بِهِ تَكَلَّفَ عِلمَهُ ، ومَن تَكَلَّفَ عِلمَهُ اشتَدَّ طَلَبُهُ ، ومَنِ اشتَدَّ طَلَبُهُ أدرَكَ مَنفَعَتَهُ ، فَاتَّخِذهُ عادَةً . فَإِنَّكَ تَخلُفُ في سَلَفِكَ ، وتَنفَعُ بِهِ مَن خَلَفَكَ ، ويَرتَجيكَ فيهِ راغِبٌ ، ويَخشى صَولَتَكَ راهِبٌ . وإيّاكَ وَالكَسَلَ عَنهُ وَالطَّلَبَ لِغَيرِهِ ، فَإِن غُلِبتَ عَلَى الدُّنيا فَلا تُغلَبَنَّ عَلَى الآخِرَةِ ، وإذا فاتَكَ طَلَبُ العِلمِ في مَظانِّهِ فَقَد غُلِبتَ عَلَى الآخِرَةِ . وَاجعَل في أيّامِكَ ولَياليكَ وساعاتِكَ لِنَفسِكَ نَصيباً في طَلَبِ العِلمِ ؛ فَإِنَّكَ لَن تَجِدَ لَهُ تَضييعاً أشَدَّ مِن تَركِهِ ، ولا تُمارِيَنَّ فيهِ لَجوجاً ، ولا تُجادِلَنَّ فَقيهاً ، ولا تُعادِيَنَّ سُلطاناً ، ولا تُماشِيَنَّ ظَلوماً ، ولا تُصادِقَنَّهُ ، ولا تُصاحِبَنَّ فاسِقاً نَطِفاً ، ولا تُصاحِبَنَّ مُتَّهَماً ، وَاخزُن عِلمَكَ كَما تَخزُنُ وَرِقَكَ . يا بُنَيَّ ، خَفِ اللّهَ خَوفاً لَو أتَيتَ القِيامَةَ بِبِرِّ الثَّقَلَينِ خِفتَ أن يُعَذِّبَكَ ، وَارجُ اللّهَ رَجاءً لَو وافَيتَ القِيامَةَ بِإِثمِ الثَّقَلَينِ رَجَوتَ أن يَغفِرَ لَكَ . فَقالَ لَهُ ابنُهُ : يا أبَتِ وكَيفَ اُطيقُ هذا وإنَّما لي قَلبٌ واحِدٌ ؟ فَقالَ لَهُ لُقمانُ : يا بُنَيَّ ، لَوِ استُخرِجَ قَلبُ المُؤمِنِ فَشُقَّ لَوُجِدَ فيهِ نورانِ ، نورٌ لِلخَوفِ ، ونورٌ لِلرَّجاءِ ، لَو وُزِنا لَما رَجَحَ أحَدُهُما عَلَى الآخَرِ بِمِثقالِ ذَرَّةٍ ، فَمَن يُؤمِن بِاللّهِ يُصَدِّق ما قالَ اللّهُ ، ومَن يُصَدِّق ما قالَ اللّهُ يَفعَل ما أمَرَ اللّهُ ، ومَن لَم يَفعَل ما أمَرَ اللّهُ لَم يُصَدِّق ما قالَ اللّهُ ؛ فَإِنَّ هذِهِ الأَخلاقَ تَشهَدُ بَعضُها لِبَعضٍ فَمَن يُؤمِن بِاللّهِ إيماناً صادِقاً يَعمَل للّهِِ خالِصاً ناصِحاً ومَن عَمِلَ للّهِِ خالِصاً ناصِحاً فَقَد آمَنَ بِاللّهِ صادِقا ومَن أطاعَ اللّهَ خافَهُ ومَن خافَهُ فَقَد أحَبَّهُ ، ومَن أحَبَّهُ اتَّبَعَ أمرَهُ ، ومَنِ اتَّبَعَ أمرَهُ استَوجَبَ جَنَّتَهُ ومَرضاتَهُ ، ومَن لَم يَتَّبِع رِضوانَ اللّهِ فَقَد هانَ عَلَيهِ سَخَطُهُ ، نَعوذُ بِاللّهِ مِن سَخَطِ اللّهِ . يا بُنَيَّ ، ولا تَركَن إلَى الدُّنيا ، ولا تَشغَل قَلبَكَ بِها ، فَما خَلَقَ اللّهُ خَلقا هُوَ أهوَنُ عَلَيهِ مِنها ، ألا تَرى أنَّهُ لَم يَجعَل نَعيمَها ثَوابا لِلمُطيعينَ ، ولَم يَجعَل بَلاءَها عُقوبَةً لِلعاصينَ . امام صادق عليه السلام ـ در تفسير اين گفته خداى متعال : «و هنگامى كه لقمان به پسرش ـ در حالى كه او را موعظه مىكرد ـ گفت : «اى پسرك من ! به خدا شرك نورز ؛ چرا كه شرك ، ستمى بزرگ است»» ـ : لقمان به حكمتى چند ، پسرش را موعظه كرد ، تا [سپيده صبح ،] شكافته شد . و در موعظه او به پسرش ، چنين بود كه گفت : «اى پسرم ! از زمانى كه تو به دنيا آمدى ، پشت به آن كردهاى و رو به آخرت دارى ، پس خانهاى كه به سوى آن مىروى ، به تو نزديكتر است از خانهاى كه از آن دور مىشوى . اى پسرم ! با دانشمندان همنشينى كن و تنگاتنگ آنان بنشين ، [ولى] با آنان مجادله نكن ، كه بازت مىدارند . و به اندازه لازم ، از دنيا برگير ، و آن را چنان رها نكن كه سربارِ مردم شوى ، و آنچنان در آن وارد نشو كه به آخرتت زيان رسانَد . روزهاى بگير كه شهوتت را قطع كند ، و چنان روزهاى نگير كه از نماز ، بازت بدارد ؛ چرا كه نماز ، نزد خدا محبوبتر از روزه است . اى پسرم ! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن هلاك شدهاند . پس كشتىِ خود را در دنيا ، ايمان ، بادبان آن را توكّل ، و توشه خود را در آن ، تقواى الهى قرار بده . پس اگر نجات يافتى ، در سايه رحمت خداست ، و اگر هلاك شدى ، به سبب گناهانت خواهد بود . اى پسرم ! اگر در كودكى ادب شوى ، در بزرگى سودش را مىبرى . هر كه آهنگ ادب كند ، به [كسب هر چه بيشترِ] آن همّت مىگمارد و هر كه به آن همّت گمارد ، خود را براى آموختن آن ، به سختى مىاندازد و هر كه خود را براى آموختن آن ، به سختى بيندازد ، آن را شديدتر طلب مىكند و هر كه آن را به شدّت طلب كند ، به سودش دست مىيابد . بنا بر اين ، آن را عادت خود قرار بده . تو جانشين پيشينيانت هستى ، و جانشين تو از آن سود خواهد برد و مشتاق ، به تو اميد دارد و ترسا ، از قدرت تو مىهراسد . و بپرهيز از اين كه در كسب آن (ادب) ، تنبلى كنى و در پىِ چيز ديگرى بروى . اگر در برابر دنيا شكست خوردى ، در برابر آخرت شكست نخور ، حال اگر دانش را در جايگاهش نجستى ، هر آينه در برابر آخرت نيز شكست خوردهاى . در روزها و شبها و لحظاتت ، براى خودت زمانى را جهت جستجوى دانش قرار بده ؛ چرا كه تو براى آن ، چيزى ضايع كنندهتر از رها كردنِ آن نمىيابى . و در باره آن ، با لجوج ، بگومگو نكن و با فقيه ، مجادله نكن و با پادشاه ، دشمنى نكن و با ستمگر ، همراهى و دوستى نكن و با فاسدِ پليد و متّهم ، رفاقت نكن و دانشت را ذخيره كن ؛ همان گونه كه سكّهات را ذخيره مىكنى . اى پسرم ! از خدا چنان بترس كه اگر در روز رستاخيز ، نيكىِ دو جهان را به همراه داشته باشى ، [بازهم ]از عذابش بترسى ، و چنان به خدا اميدوار باش كه اگر در روز رستاخيز ، گناه دو جهان را به همراه داشته باشى ، [بازهم] به آمرزش او اميدوار باشى» . پسرش به او گفت : اى پدر ! چگونه مىتوانم چنين باشم ، در حالى كه تنها يك دل دارم ؟ لقمان بدو گفت : «پسرم ! اگر دل مؤمن بيرون آورده شود و شكافته شود ، دو نور در آن يافت مىشود : نورى براى ترس و نورى براى اميد ، كه اگر وزن شوند ، هيچ يك بر ديگرى ، هموزن ذرّهاى برترى نمىيابد . هر كه به خدا ايمان آورَد ، سخن خدا را تصديق مىكند و هر كه سخن خدا را تصديق كند ، امر خدا را به جا مىآورد ، و هر كه امر خدا را به جا نياورَد ، سخن خدا را تصديق نكرده است . بخشى از اخلاق ، بخش ديگر را تأييد مىكند ؛ پس آن كه ايمانِ راستين به خدا دارد ، خالصانه و خيرخواهانه براى خدا كار مىكند و آن كه خالصانه و خيرخواهانه براى خدا كار كند ، هر آينه ايمان راستين به خدا دارد ، و آن كه خدا را اطاعت كند ، از او مىترسد و آن كه از او بترسد ، دوستش دارد ، و آن كه دوستش داشته باشد ، از فرمانش پيروى مىكند و آن كه از فرمانش پيروى كند ، شايسته بهشت و خشنودىِ اوست ، و آن كه از خشنودى خدا پيروى نكند ، خشم او را بر خود آسان گردانيده است . از خشم خدا به خدا پناه مىبريم ! اى پسرم ! به دنيا اتّكا نكن و دلت را به آن مشغول نساز ؛ چرا كه خداوند ، هيچ چيزى را سستتر از آن نيافريده است . مگر نمىبينى كه نعمتِ دنيا را پاداش فرمانبُرداران قرار نداده ، و گرفتارىِ آن را كيفر نافرمانان قرار نداده است ؟!» . منبع: تفسير القمي : ج 2 ص 163 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 411 ح 2 .
فهرست حكمت نامه لقمان فصل دهم: حكمتهاى جامع حديث و آيات
|