حدیث آشتى با آنها آشتى با پيامبر...

زَيدُ بنُ أرقَمَ : كُنّـا مَـعَ رَسولِ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وهُـوَ فِي الحُجرَةِ يوحى إلَيهِ ونَحنُ نَنتَظِرُهُ حَتَّى اشتَدَّ الحَرُّ ، فَجاءَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ومَعَهُ فاطِمَةُ وحَسَنٌ وحُسَينٌ عليهم‏السلام ؛ فَقَعَدوا في ظِلِّ حائِطٍ يَنتَظِرونَهُ، فَلَمّا خَرَجَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رَآهُم فَأَتاهُم ، ووَقَفنا نَحنُ مَكانَنا، ثُمَّ جاءَ إلَينا وهُوَ يُظِلُّهُم بِثَوبِهِ ، مُمسِكًا بِطَرَفِ الثَّوبِ ، وعَلِيٌّ مُمسِكٌ بِطَرَفِهِ الآخَرِ وهُوَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي اُحِبَّهُم ، فَأَحِبَّهُم ، اللّهُمَّ إنّي سِلمٌ لِمَن سالَمَهُم ، وحَربٌ لِمَن حارَبَهُم ، فَقالَ ذلِكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ حديث .

زيد بن ارقم: در خدمت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بوديم و به ايشان در اتاق خود وحى مى‏شد و ما منتظر او بوديم، تا گرما شدّت گرفت و على بن ابى طالب به همراه فاطمه، حسن و حسين آمدند و در سايه ديوارى نشستند و پيامبر را انتظار كشيدند. چون پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بيرون آمد آنها را ديد و به سوى آنها رفت. ما در جاى خود ايستاده بوديم. سپس پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به سوى ما آمد در حالى كه با جامه‏اش بر سر آنها سايه انداخته بود. يك سرِ جامه را پيامبر و سرِ ديگر آن را على گرفته بود و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمود: خدايا! من آنها را دوست دارم، پس آنها را دوست بدار، خدايا! من با هر كه با آنها آشتى در پيش گيرد آشتى در پيش مى‏گيرم و با هر كه با آنها سرِ جنگ داشته باشد سر جنگ دارم. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اين سخن را سه بار تكرار فرمود.

منبع: شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 3 / 207 .
فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج1 آشتى با آنها آشتى با پيامبر... حديث و آيات
 
 
 
 
 
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انهار میباشد. www.anhar.ir
طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com