حدیث فصل چهارم : پيشگويى پيامبر از ستم بر...
أنَسُ بنُ مالِكٍ : إنَّ مَلَكَ المَطَرِ استَأذَنَ رَبَّهُ أن يَأتِيَ النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآله فَأَذِنَ لَهُ ، فَقالَ لاُِمِّ سَلَمَةَ : اِملِكي عَلَينَا البابَ لا يَدخُل عَلَينا أحَدٌ . قالَ : وجاءَ الحُسَينُ لِيَدخُلَ فَمَنَعَتهُ ، فَوَثَبَ فَدَخَلَ ، فَجَعَلَ يَقعُدُ عَلى ظَهرِ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله وعَلى مَنكِبِهِ وعَلى عاتِقِهِ ، فَقالَ المَلَكُ لِلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله : أتُحِبُّهُ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : أما إنَّ اُمَّتَكَ سَتَقتُلُهُ ، وإن شِئتَ أرَيتُكَ المَكانَ الَّذي يُقتَلُ فيهِ ، فَضَرَبَ بِيَدِهِ فَجاءَ بِطينَةٍ حَمراءَ ، فَأَخَذَتها اُمُّ سَلَمَةَ فَصَرَّتها فِي خِمارِها . قالَ ثابِتٌ ـ مِن رُواةِ الحَديثِ ـ : بَلَغَنا أنَّها كَربَلاءُ . انس بن مالك: فرشته باران از پروردگارش اجازه خواست كه نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله رود و خدا به او اجازه داد. پيامبر به امّ سلمه فرمود: بيرون مواظب در باش كه كسى بر ما وارد نشود. انس مىگويد: حسين آمد و خواست وارد اتاق شود اما ام سلمه مانع او شد. حسين، جستى زد و داخل شد و شروع كرد به سوار شدن بر پشت پيامبر و بر روى شانه و گردن آن حضرت. آن فرشته به پيامبر صلىاللهعليهوآله گفت: او را دوست دارى؟ فرمود: آرى. فرشته گفت: بدان كه امّت تو او را خواهند كشت و اگر بخواهى مكانى را كه در آن كشته مىشود به تو نشان مىدهم. سپس دستش را زد و مقدارى گل سرخ رنگ آورد. ام سلمه آن را گرفت و در گوشه چارقد خود بست. ثابت ـ يكى از راويان حديث ـ مىگويد: اطلاع يافتيم كه آن سرزمين، كربلاست. منبع: مسند ابن حنبل : 4 / 482 / 13539 ، المعجم الكبير : 3 / 106 / 2813 نحوه ، مسند أبي يعلى : 3 / 370 / 3389 ، دلائل النبوّة لأبي نعيم : 553 / 492 ، تاريخ دمشق «ترجمة الإمام الحسين عليهالسلام» : 168 / 217 ، مقتل الحسين للخوارزميّ : 1 / 160 ، ذخائر العقبى : 146 .
فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج2 فصل چهارم : پيشگويى پيامبر از ستم بر... حديث و آيات
|