حدیث فصل پنجم : ستمهاى رفته بر اهل بيت...
المِنهالُ بنُ عَمرٍو : كُنتُ جالِسًا مَعَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ الباقِرِ عليهماالسلام إذ جاءَهُ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيهِ السَّلامَ ، قالَ الرَّجُلُ : كَيفَ أنتُم ؟ فَقالَ لَهُ مُحَمَّدٌ عليهالسلام : أوَما آنَ لَكُم أن تَعلَموا كَيفَ نَحنُ ؟! إنَّما مَثَلُنا في هذِهِ الاُمَّةِ مَثَلُ بَني إسرائيلَ ، كانَ يُذَبَّحُ أبناؤُهُم وتُستَحيى نِساؤهُم ، ألا وإنَّ هؤُلاءِ يُذَبِّحونَ أبناءَنا ويَستَحيونَ نِساءَنا ، زَعَمَتِ العَرَبُ أنّ لَهُم فَضلاً عَلَى العَجَمِ ، فَقالَ العَجَمُ : وبِماذا ؟ قالوا : كانَ مُحَمَّدٌ عَرَبِيًّا ، قالوا لَهُم : صَدَقتُم ، وزَعَمَت قُرَيشٌ أنَّ لَها فَضلاً عَلى غَيرِها مِنَ العَرَبِ ، فَقالَت لَهُمُ العَرَبُ مِن غَيرِهِم : وبِما ذاكَ ؟ قالوا : كانَ مُحَمَّد صلىاللهعليهوآله قُرَشِيًّا ، قالوا لَهُم: صَدَقتُم . فَإِن كانَ القَومَ صَدَقوا فَلَنا فَضلٌ عَلَى النّاسِ ؛ لِأَنّا ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله وأهلُ بَيتِهِ خاصَّةً وعِترَتُهُ ، لا يَشرَكُهُ في ذلِكَ غَيرُنا . فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : وَاللّهِ إنّي لاَُحِبُّكُم أهلَ البَيتِ . قالَ : فَاتَّخِذ لِلبَلاءِ جِلبابًا ، فَوَاللّهِ إنَّهُ لَأَسرَعُ إلَينا وإلى شيعَتِنا مِنَ السَّيلِ فِي الوادي ، وبِنا يَبدَأُ البَلاءُ ثُمَّ بِكُم ، وبِنا يَبدَأُ الرَّخاءُ ثُمَّ بِكُم . منهال بن عمرو: با محمّد بن على الباقر عليهماالسلام نشسته بودم كه مردى وارد شد و به آن حضرت سلام كرد. حضرت جواب سلامش را داد. آن مرد گفت: حالتان چگونه است؟ محمّد عليهالسلام به او فرمود: آيا زمان آن نرسيده است كه بدانيد ما چه حالى داريم؟! حكايت ما در ميان اين امّت همچون حكايت بنى اسرائيل است، كه پسرانشان را سر مىبريدند و زنانشان را زنده نگه مىداشتند. بدانيد كه اينان نيز پسران ما را مىكشند و زنانمان را زنده مىگذارند. عربها مىگويند كه بر عجمها برترى دارند و عجمها مىپرسند: به چه علت؟ و آنها مىگويند: چون محمّد عرب بود. عجمها پاسخ مىدهند: درست مىگوييد. قريش مىگويند كه بر ديگر عربها برترند. و آن ديگر عربها مىگويند: به چه دليل؟ قريش جواب مىدهند: چون محمّد صلىاللهعليهوآله از قريش بود. عربها مىگويند: درست مىگوييد. اگر اين قوم راست مىگويند، پس ما بر همه مردم برترى داريم؛ چرا كه ما ذريّه محمّد صلىاللهعليهوآله و اهل بيت خاص او و عترتش هستيم و جز ما، كسى اين ويژگى را ندارد. آن مرد به حضرت عرض كرد: به خدا سوگند كه من شما اهل بيت را دوست دارم. حضرت فرمود: پس تن پوشى براى بلا آماده كن؛ زيرا به خدا قسم كه رنج و بلا به سوى ما و شيعيانمان شتابندهتر حركت مىكند تا سرعت حركت سيل در درّه. بلا نخست به ما مىرسد و سپس به شما و آسايش نيز نخست به ما مىرسد و آن گاه به شما. منبع: أمالي الطوسيّ : 154 / 255 ، بشارة المصطفى : 89 .
فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج2 فصل پنجم : ستمهاى رفته بر اهل بيت... حديث و آيات
|