حدیث فصل دوم : بيزارى اهل بيت از غاليان
الحَسَنُ بنُ الجَهمِ : حَضَرتُ مَجلِسَ المَأمونِ يَومًا وعِندَهُ عَلِيُّ بنُ موسَى الرِّضا عليهالسلاموقَدِ اجتَمَعَ الفُقَهاءُ وأهلُ الكَلامِ مِنَ الفِرَقِ المُختَلِفَةِ . . . قالَ لَهُ المَأمونُ : يا أبَا الحَسَنِ بَلَغَني أنَّ قَومًا يَغلُونَ فيكُم ويَتَجاوزونُ فيكُمُ الحَدَّ . فَقالَ الرِّضا عليهالسلام : حَدَّثَني أبي موسَى بنُ جَعفَرٍ عن أبيهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عَن أبيهِ الحُسَينِ ابنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهمالسلام قالَ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : لا تَرفَعوني فَوقَ حَقّي ؛ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالَى اتَّخَذَني عَبدًا قَبلَ أن يَتَّخِذَني نَبِيًّا ، قالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : «ما كانَ لِبَشَرٍ أن يُؤتِـيَهُ اللّهُ الكِتابَ وَالحُكمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقولَ لِلنّاسِ كونوا عِبادًا لي مِن دونِ اللّهِ ولكِن كونوا رَبّانِيّينَ بِما كُنتُم تُعَلِّمونَ الكِتابَ وبِما كُنتُم تَدرُسونَ * ولا يَأمُرَكُم أن تَتَّخِذُوا المَلائِكَةَ وَالنَّبِيّينَ أربابًا أيَأمُرُكُم بِالكُفرِ بَعدَ إذ أنتُم مُسلِمونَ » . قالَ عَلِيٌّ عليهالسلام : يَهلِكُ فِيَّ اثنانِ ولا ذَنبَ لي : مُحِبٌّ مُفرِطٌ ومُبغِضٌ مُفَرِّطٌ ، وأنَا أبرَأُ إلَى اللّه تَبارَكَ وتَعالى مِمَّن يَغلو فينا ويَرفَعُنا فَوقَ حَدِّنا كَبَراءَةِ عيسَى بنِ مَريَمَ عليهالسلاممِنَ النَّصارى ، قالَ اللّهُ تَعالى : «وإذ قالَ اللّهُ يا عيسَى بنَ مَريَمَ أأَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذوني واُمّيَ إلهَينِ مِن دونِ اللّهِ قالَ سُبحانَكَ ما يَكونُ لي أن أقولَ ما لَيسَ لي بِحَقٍّ إن كُنتُ قُلتُهُ فَقَد عَلِمتَهُ تَعلَمُ ما في نَفسِي ولاَ أعلَمُ ما في نَفسِكَ إنَّكَ أنتَ عَلاّمُ الغُيوبِ * ما قُلتُ لَهُم إلاّ ما أمَرتَني بِهِ أنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبّي ورَبَّكُم وكُنتُ عَلَيهِم شَهيدًا ما دُمتُ فيهِم فَلَمّا تَوفَّيتَني كُنتَ أنتَ الرَّقيبَ عَلَيهِم وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ » ، وقالَ عَزَّوجَلَّ : «لَن يَستَنكِفَ المَسيحُ أن يَكونَ عَبدًا للّهِِ ولاَ المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ » ، وقالَ عَزَّوجَلَّ : «مَا المَسيحُ بنُ مَريَمَ إلاّ رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ واُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأكُلانِ الطَّعامَ » ومَعناهُ أنَّهُما كانا يَتَغَوَّطانِ ، فَمَنِ ادَّعى لِلأَنبِياءِ رُبوبِيَّةً وَادَّعى لِلأَئِمَّةِ رُبوبِيَّةً أو نُبُوَّةً أو لِغَيرِ الأَئِمَّةِ إمامَةً فَنَحنُ مِنهُ بُرَآءُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . حسن بن جهم: روزى در انجمن مأمون حاضر بودم و على بن موسى الرضا عليهالسلامنيز نزد او بود و فقيهان و متكلمان فِرقههاى مختلف، جمع بودند. ... مأمون به آن بزرگوار عرض كرد: شنيدهام كه گروهى درباره شما غُلو مىكنند و نسبت به شما پا را از حد فراتر مىگذارند. حضرت رضا عليهالسلامفرمود: پدرم، موسى بن جعفر از پدرش، جعفر بن محمّد از پدرش، محمّد بن على از پدرش، على بن الحسين از پدرش، حسين بن على از پدرش، على بن ابى طالب عليهمالسلام حديث كرد كه آن جناب فرمود: رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: مرا از آن چه سزاوارم، فراتر نبريد؛ زيرا خداوند تبارك و تعالى پيش از آن كه مرا پيامبر قرار دهد، بنده خود قرار داد. خداى تبارك و تعالى فرموده است: «هيچ بشرى را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد، سپس او به مردم بگويد: به جاى خدا، بنده من باشيد، بلكه [بايد بگويد:] به سبب آن كه كتاب (آسمانى) تعليم مىداديد و از آن رو كه درس مىخوانديد، علماى دين باشيد. و (نيز) شما را فرمان نخواهد داد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايى گيريد. آيا پس از آن كه سر به فرمان (خدا) نهادهايد، (باز) شما را به كفر وا مىدارد؟!». على عليهالسلامفرمود: درباره من دو گروه به هلاكت رسند، در حالى كه تقصير من نيست: دوست افراطى و دشمن افراطى و من به پيشگاه خداى تبارك و تعالى، اعلام بيزارى مىكنم از كسى كه درباره ما غلو كند و ما را از حدّمان فراتر برد، همان گونه كه عيسى بن مريم عليهالسلام از نصارا بيزارى جست. خداوند متعال فرموده است: «و (ياد كن) هنگامى را كه خدا فرمود: اى عيسى بن مريم، آيا تو به مردم گفتى: من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد؟ گفت: منزّهى تو، مرا نزيبد كه [درباره خويشتن ]چيزى را كه حقّ من نيست بگويم. اگر آن را گفته بودم، قطعاً آن را مىدانستى. آن چه در نفس من است، تو مىدانى و آن چه در ذات توست، من نمىدانم، چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى. من جز آن چه را بدان فرمانم دادى، به آنان نگفتم؛ (گفتهام:) كه خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم، بر آنان گواه بودم، پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر همه چيز، گواهى» . و فرموده است: «مسيح از اين كه بنده خدا باشد، هرگز امتناع نمىورزد و فرشتگان مقرّبنيز [امتناع ندارند]» . و فرموده است: «مسيح پسر مريم، جز پيامبرى نبود كه پيش از او نيز پيامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسيار راستگو بود، هر دو غذا مىخوردند» . يعنى هر دو قضاى حاجت مىكردند. پس هركه براى پيامبران، ادّعاى ربوبيّت و براى امامان، ادّعاى ربوبيّت يا نبوّت و براى غير امامان ادّعاى امامت، كند ما در دنيا و آخرت از او بيزاريم. منبع: عيون أخبار الرضا عليهالسلام : 2 / 200 / 1 .
فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج2 فصل دوم : بيزارى اهل بيت از غاليان حديث و آيات
|