حدیث نهى از رُهبانيت و از حرام شمردن...
مسند ابن حنبل عن عُروَة : دَخَلَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ ـ أحسَبُ اسمَها خَولَةَ بِنتَ حَكيم ـ عَلى عائِشَة وهِيَ باذَّةُ الهَيئَةِ ، فَسَأَلَتها : ما شَأنُكِ؟ فَقالَت : زَوجي يَقومُ اللَّيلَ ويَصومُ النَّهارَ . فَدَخَلَ النَّبِي صلىاللهعليهوآله ، فَذَكَرَت عائِشَة ذلِكَ لَهُ ، فَلَقِيَ رَسولُ اللّه صلىاللهعليهوآله عُثمان فَقالَ : يا عُثمانُ ، إنَّ الرَّهبانِيَّةَ لَم تُكتَب عَلَينا ، أفَما لَكَ فِيَّ اُسوَةٌ؟ فَوَاللّهِ إنّي أخشاكُم لِلّهِ وأحفَظُكُم لِحُدودِهِ . مسند ابن حنبل ـ به نقل از عروه ـ : زن عثمان بن مظعون ـ كه گمان مىكنم نامش خوله دختر حكيم باشد ـ با ظاهرى ژوليده و نامرتّب ، بر عايشه وارد شد. عايشه گفت: اين ، چه سر و وضعى است؟ گفت: شوهرم شبها را به عبادت مىگذراند و روزها را به روزهدارى. پيامبر صلىاللهعليهوآله وارد شد. عايشه ، موضوع را به ايشان گفت: پيامبر خدا ، عثمان را ملاقات كرد و فرمود: «اى عثمان! رهبانيت بر ما مقرّر نشده است. آيا من ، سرمشق تو نيستم؟ به خدا سوگند كه من از همه شما خداترسترم و بيش از همه شما حدود او را پاس مىدارم. منبع: مسند ابن حنبل : ج 10 ص 56 ح 25951 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 7 ص 150 ح 12591 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 185 ح 9 ، موارد الظمآن : ص 313 ح 1288 ، المعجم الكبير : ج 9 ص 38 ح 8319 والثلاثة الأخيرة عن عائشة ، كنز العمّال : ج 3 ص 47 ح 5420 .
فهرست دنيا و آخرت ج1 نهى از رُهبانيت و از حرام شمردن... حديث و آيات
|