حدیث پيامدهاى ناخوشايند دوستى
تفسير الطبريّ ـ في قِصَّةِ يوسُفَ عليهالسلام وتَفسيرِ رُؤيَا الفَتَيانِ ـ : لَمّا رَأَى الفَتَيان يوسُفَ قالا : وَاللّهِ يا فَتى ، لَقَد أحبَبناكَ حينَ رَأَيناكَ ، فَقالَ لَهُما : اُنشِدُكُمَا اللّهَ أن لاتُحِبّاني ، فَوَاللّهِ ما أحَبَّني أحَدٌ قَطُّ إلاّ دَخَلَ عَلَيَّ مِن حُبِّهِ بَلاءٌ ؛ لَقَد أحَبَّتني عَمَّتي فَدَخَلَ عَلَيَّ مِن حُبِّها بَلاءٌ ، ثُمَّ لَقَد أحَبَّني أبي فَدَخَلَ عَلَيَّ بِحُبِّهِ بَلاءٌ ، ثُمَّ لَقَد أحَبَّتني زَوجَةُ صاحِبي هذا فَدَخَلَ عَلَيَّ بِحُبِّها إيّايَ بَلاءٌ ، فَلا تُحِبّاني بارَكَ اللّهُ فيكُما . تفسير الطبرى ـ در داستان يوسف عليهالسلام و تفسير خواب آن دو جوان زندانى ـ : چون آن دو جوان ، يوسف را ديدند ، گفتند : اى جوان! به خدا قسم ، از وقتى تو را ديدهايم ، دوستدارت شدهايم . يوسف به آن دو گفت : «شما را به خدا قسم مىدهم كه مرا دوست نداشته باشيد . به خدا قسم ، هركه مرا دوست داشت ، بر اثر دوستىاش بلايى به سرم آمد . عمّهام مرا دوست داشت . پس به سبب دوستىاش بلايى به سرم آمد . سپس پدرم مرا دوست داشت كه به سبب دوستىاش بلايى به سرم آمد . آنگاه زن اربابم مرا دوست داشت كه به سبب اين دوست داشتن من ، بلايى به سرم آمد . پس خداوند به شما بركت دهد ! مرا دوست نداشته باشيد» . منبع: تفسير الطبري : 7 / الجزء 12 / 214 .
فهرست دوستي در قرآن و حديث پيامدهاى ناخوشايند دوستى حديث و آيات
|